دست نوشته های یک راننده اتوبوس

دست نوشته های یک راننده اتوبوس

ایجاد فضایی برای تبادل نظر، طرح مشکلات و آشنایی با شغل رانندگان
دست نوشته های یک راننده اتوبوس

دست نوشته های یک راننده اتوبوس

ایجاد فضایی برای تبادل نظر، طرح مشکلات و آشنایی با شغل رانندگان

ترمز !!!!!

به نام یزدان پاک


سلام


در خصوص خودروها مطلبی به ذهنم رسید که جالبه این مقایسه را شما هم  داشته باشید ، کدامیک از خودروها بعلت عدم عملکرد صحیح سیستم ترمز و ABS دچار تصادف بیشتری شده اند ؟


این مطلب برای من در خصوص اتوبوس ها جالب بود ، اتوبوس های برند MAN کمترین سانحه دراین زمینه را داشته اند ، با کمی دقت میتوان به بهرمندی این مدل از سیستم ترمز و ریتاردری مطمئن پی برد .

شما دوستان :

در سفرهای شهری و برون شهری آیا با این موضوع روبرو شده اید ؟

آیا متوجه نحوه ی عملکرد این سیستم حیاتی در خودرو خود و یا دیگران بوده اید ؟
چرا با توجه به اهمیت این مورد ، از نظر کارشناسی اهمیتی به این موضوع داده نمیشود ؟ 
چطور خودروها با سیستم ترمزی ناکارآمد ( مخصوصا در شرایط حساس) روانه ی بازار مصرف میشودند ، چرا برای سوانح درصدی از این موارد لحاظ نمیشود ؟

و هزارتا چرای دیگر ...

تا بعد...

سامانه سپهتن !! تکمیلی


به نام یزدان پاک


سلام 


با دوستی از سروران معزز که در رابطه با سامانه ی سپهتن دستی بر آتش دارند ، گفتگوئی داشتیم که عینا برای ثبت و انتشار عمومی به عنوان پستی در این وبلاگ قرار میدهم :

سلام جناب عادلی ، ... هستم وبلاگ دست نوشته های یک راننده اتوبوس ، در خصوص ، فرمایشات شما ، متاسفانه فایل و یا گفتگوئی که با رانندگان باشه در اختیار ندارم ، البته لازم به ذکر هست که فی الحال بدلیل عمل بای پس(قلب باز ) به شغل رانندگی هم مشغول نیستم ، اما در خصوص سامانه و معایبش ، تقریبا در پست وبلاگی توضیحاتی داده بودم ، مع الوصف ، میشه عمده ایرادات را در این چند بند توضیح داد : 1- عدم آشنائی پرسنل راهور با نحوه کارکرد سامانه ی سپهتن (متاسفانه همین عدم آشنائی کامل یکی از ابزارهای استرس برای کل رانندگان اتوبوسی هستش که در حال حاضر نقش موش آزمایشگاهی را دارند )2 -اکثر سیستم و سامانه های رایج در کشور ما بدلیل اساسی و مهم نداشتن سیستم ماهواره ای مشخص و مستقل به صورت مونولوگ هستند و اینکه آنلاین تلقی میشه خودش یکی از عمده ایرادات هستش ، چراکه درست همون موقعی که نیاز به کارایی سامانه داریم ، باید از فرمول برخط و نظریه ی کارشناسان بجای فعلیت سامانه استفاده کنیم ، خیلی خلاصه وقتی سامانه را داریم که موبایلمون آنتن داشته باشه ، پس داشتن این سامانه و یا همون جی پی اس هندلی قدیمی باهم فرقی نداره .  3- هزینه های سرسام آور و دلایل متعدد نصب بیشتر جنبه دارمدی برای پلیس راهور داره تا ایجاد امنیتی پایدار ، حتی عوامل دست اندرکاری مثل حضرتتان ، به نوعی تحت پوشش  همین درامدید(بااحترام) پس زمانی میتوانیم به کارایی این سامانه ایمان داشته باشیم که کمی فیلم دیده باشیم و اصطلاحا بتوانیم با این سامانه مقایسه کنیم (نمیخوام توهینی شده باشه ولی اصل حقیقت اینجاست) 4- جای سئوال؟ اگر واقعا این سیستم کارامده ، ثبت ساعت کجای این سیستم قرار میگیره و عملا چرا باید رانندگان بازهم با اینهمه هزینه ، وقت و سلامتیشان را دست مایه نظمی ، بی نظم قرار بدهند ؟ 5- اصطلاح دوربین های معدل گیر ، هم بیشتر به جوکی شبیه بود که نه تنها رانندگان حرفه ای که رانندگان آماتور شهری هم نقایص این سیستم را درک و در جای خود سوئ استفاده میکنند ، چرا وقتی توانائی استفاده را نداریم و بستر سازی نشده فقط با خرج تراشی ، هزینه های واهی را بر دوش مردم  تحمیل کنیم ؟ آیا این رفتار بیش از پیش باعث بی اعتمادی مردم نسبت به عوامل راهور و اجرای قوانین مقطعی نمیشود ؟ واقعا تصمیم گیر و سیاست گذارهای این بخش چه کسانی هستند ؟ دوستمان که از سامانه ی سپهتن خواننده ی وبلاگ حقیر بود در خصوص آلارم های مثلا نیاز به استراحت مطالبی را عنوان کردند که در صورت مراجعه ، و قرائت آنها به کال بودن مفهوم و البته بی جواب بودن بسیاری از مسائل پی خواهیم برد ، مسیری که سر و تهش 4 ساعته و البته باید مقررات جاده و البته ساعت مورد نیاز راننده و بازهم مواردی همچون رسیدن به ساعات نماز صبح و سایر ملاحظاتی از این دست را باید رعایت کرد ، 10 یا 20 دقیقه توقف خیلی از آیتم ها را مثلا ساعت ورود به شهر ، طرح ترافیک ، آغاز ترافیک شهر و خیلی مسائلی از این قبیل را تحت الشعاع این محاسبه ی نا پخته قرار میدهد ، چرا همیشه سیاستگزارن باید ناواردترین افراد به اصول و فروع کار باشند ؟ چرا نخواسته ایم با صاحبان مشاغل و فن مشورتی داشته باشیم ، از همان سرور گرام پرسیدم آدرس رانندگان مشاور و یا سرپرستان امر را بدهید یا بنده را معرفی کنید تا با هم صحبتی داشته باشیم ، اما تمسخر بنده تنها حاصل آن گفتگو بود ...                                                                                                           خطاهای سیستم ، ناکارامدی دستگاه دلایل مختلف ، گردن راننده را زیر بار این نقایص میبرد ، راننده ای که اگر یک شب کارنکند ، محتاج نان شب است !!! توضیح واضحات و نبش قبر مسائل و مصائب رانندگان در این بحث نمیگنجد اما ، این راهش نیست !!! با سپاس از حوصله ی شما 

نمایشگاه حمل و نقل

به نام یزدان پاک


سلام


خیلی دور نیست که کارت دعوت به نمایشگاه حمل و نقل جاده ای سال 86 را دریافت کردم ، خوب از طرفی خوشحال و مسرور که ای بابا همچین که فکر میکردم هم نبوده و منم جزو آدمها حساب کردن (چون تا اون روز کسی راننده ای را رسما برای بازدید از نمایشگاه دعوت نکرده بود) !!!!


خوب روز مقرر و به همراه چند تن از دیگر مدعوین از اصفهان به تهران رفته و صبح علی طلوع رفتیم نمایشگاه بین المللی تهران و کلی ذوق مرگ شدیم !!!


شرکت عقاب افشان بنده را به همراه دیگر دوستان دعوت کرده بودند و منم از علت دعوت کلا بی خبر و سرخوش از حضور ،،، خوب اون لا کرداری که میدونست هم چیزی نگفته بود یا فکر نمیکرد من همچین سوتی بدم !!!!


خلاصه اول حال و احوال با مهندس اکبری و پسرشان(صاحبان شرکت عقاب افشان) بعد مهندس جعفری مدیر تولید که در اصل مسبب دعوت تیم ما بود ، و باقی دوستان

و پذیرائی مخصوص غرفه های شرکت های تولیدی و کمی هم سخنرانی جناب اکبری بزرگ و بعد هم رونمائی از اسکانیا مارال 3محورجدیدترین تولید برای اون سال  ، منم همچین ژست گرفته بودم و داشتم ماشینو برانداز میکردم ، رفتم نشستم پشت فرمون ، از اولشم از سیستم اطاق و جایگیری راننده توی این برند خوشم نمی آمد و در اصل کلی مشکل داشت ، داشتم توی آینه های بغل ماشینو برانداز میکردم ، غافل از اینکه کلی از مهمانهای حاضر اومدن توی سالن اتوبوس و دارن منو تماشا میکنن ، که :<< مهندس اکبری با یه حالتی که انگار من خبر دارم ، پرسید ؟ جناب *** میشه نظرتو درباره این اتوبوس بگی !! منم مثل این خریداران کل و خبره های کار یه نیم نگاهی کردم و گفتم ، بگم !!! جواب داد بله بگو تا بقیه هم بشنون !!! آخ که هرچی ایراد بود توی سیستم جایگیری فرمان که از اول توی اسکانیا جزو ایرادات راننده ها بود و ستون های کناری که جلوی دید آینه ها را میگرفت و گودی بیش از حد جای راننده یا همون رکاب اول سالن و عدم دید کافی از سپر جلو تا چرخ جلو و خلاصه نقاط کور و بینای ماشینو داشتم یکی یکی میگفتم و حواسم به رنگ و روی مهندس جان نبود و حسی هم گرفته بودم شاعرانه و عالمانه !!! که یهو مهندس پرید وسط حرفم و گفت بیا موتورم یه نگاهی بندازیم ، منو با عجله برد تا ته اتوبوس و تصنعی درب موتور و باز کرد همین که اومد بگه آخه مردک این چرت و پرت ها چیه داری تحویل میدی !! انگار که بقیه تماشاچی ها هم از سخنرانی فصیح بنده حض وافری برده بودند !! مثل جن بو داده حاضر شدند و مهندس حرفشو قطع کرد و بنده خدا فکر میکرد که من از موتور و اوضاعش خبری ندارم ، دنبال صحبتش  گفت موتور چطوره که منم با لحنی ، تمسخر آلود جواب دادم : مهندس جان هندوانه در بستس چی بگم ؟؟؟؟ که پرسید بالاخره اصطلاحا راننده ای هستی کارشناس !! نظرتو بگو ، (اون بنده ی خدا فکر میکرد با حرکتی که زده و چشم ابروئی که واسم کج کرده لابد منم فهمیدم یا حداقل دوزاریم افتاده که چرت تحویل ندم)  

منم خیلی راحت پرسیدم همون موتوره قبلی با همون گیربکسه ؟ که جواب داد تقویت شدس !! که من با پوزخندی گفتم رالی کجاست؟؟  و ادامه دادم اون  اطاق قبلی که کوچکتر بود از سر این موتور و گیربکس زیاد بود حالا یه اطاق با 1.70 طول بیشتر و همون موتور و گیربکس که دیگه مهندس تحمل نکرد دست منو گذاشت تو دست یه قول تشنی با دو متر قد گفت آقای شوری خسته هستن ببرین ازشون پذیرائی کنید تا من بیام ، یارو هم مثل کودکی که بادکنکی توی دستش داره و دنبالش میکشه منم برد توی یه اتاق از اتاقهای غرفه ی عقاب افشان یه جعبه شیرینی ، یه فلاسک چای و یه میزو صندلی تحویلم داد و در و بست رفت،، دیدم نه تنها بسته، قفلشم کرده بود 

خلاصه بسکه شیرینی و چای خوردم حالت تهوع داشتم که وقت ناهار در و باز کردن و منو تا رستوران و از اونجا برای ارسال سریع و بی وقفه تا ترمینال مشایعت کردن .


بعدها خیلی به این موضوع فکر کردم واسه چی اینهمه از من پذیرائی کردن ، تازه دوزاریم افتاده بود (البته رفیق لاکردار همراهم) کمکم کرد و فهمیدم کلا نباید ایرادات را میگفتم و باید تعریف میکردم !!!!


آره راستهکه میگن :

عجب رسمیت رسم آدمیزاد

که دور افتادگان را کم کند یاد

که دور افتادگان را مرده خوانند

که خاک مرده را کی میبرد باد 


از اون سال با اینکه شدیدا غرق در امور حمل و نقل بودم کسی دیگه ازم دعوت نکرد ، چراکه اونها کسی میخواستند که تعریفشان را مکرر بگوید نه معایب را به رخ بکشد ، اسکانیا خیلی کشتار داده و میده توی جاده ها اما کو کسانی که بخواهند ، بفهمند ایراد کار کجاست !!!



Image result for ‫نمایشگاه حمل و نقل سال 95‬‎

این اسکانیای ماست !!!

Image result for ‫عکس از تولیدات شرکت اسکانیا سوئد‬‎

اینم اسکانیا ی سوئد 


قیاس مع الفارق بود به دل نگیرید !!!

و در نهایت باز هم به قول شاعر :

فلفل هندی سیاه و خال مه رویان سیاه

هر دو جان سوزند مام این کجا و آن کجا 


Image result for ‫عکس از تولیدات شرکت اسکانیا سوئد‬‎


تا بعد ...


1-تاسیس شرکت مسافربری

به نام یزدان پاک


سلام


در ادامه ی پست قبلی و برای شروع ، از بالا به پائین و از کل به جزئ صحبت خواهیم کرد .

ابتدا برای تاسیس شرکت مسافربری که یکی از ارکان حمل و نقل مسافر بین شهری و درون شهریست ملزوماتی دارد به این صورت :

1- داشتن سابقه ی کار در شرکتهای مسافربری و حداقل مدرک دیپلم ،که البته ظاهرا جدیدا به لیسانس مرتبط ارتقا یافته است .

2- تمکن مالی برای اجاره ی دفتر در ترمینالهای مسافربری و تجهیز شرکت .

3- به نام بودن و مالکیت اتوبوس که سابقا تعداد آنها 10 دستگاه بوده .

4- اخذ مجوز از سازمان حمل و نقل جاده ای .

5- سایر مدارکی که شامل سوئ پیشینه ی کیفری ، عدم اعتیاد به مواد مخدر و روانگردان ، التزام به جمهوری اسلامی ایران ، سکونت در شهر مورد نظر و ...


سابقا با همین موارد که ذکر شد ، مجوز تاسیس شرکت را میدادند ، ولی جدیدا مورد ی به موارد فوق اضافه شده که هنوز اجرائی نشده و آن ایجاد شرکت توانمند میباشد به این معنی که شرکت حمل و نقل مربوطه میبایست توان تولید نوعی از برندهای خارجی و یا مشابه داخلی از اتوبوس های بیابانی و همچنین بازار استفاده از آنها را داشته باشد (که این یکی از آیتم های مفید برای قدرتمند سازی حمل و نقل جاده ای میتواند باشد .)

البته لازم به ذکر است که جدیدا کمتر دیده شده شرکتی تاسیس و یا توان رقابت با شرکتهای بزرگی مثل همسفر را داشته باشد ، که اگر  به نظر حقیر در صورتیکه تحولی در نظام حمل و نقل صورت بگیرد و شرکتها از خرده مالکی تبدیل به مشارکتی بشوند و شرکتهای کوچک و کم سابقه و یا ضعیف از لحاظ تمکن مالی در شرکتهای بزرگتر حل شده و بصورت سهامدارانی متمرکز عمل کنند مطمئنا وضعیت عملکرد آنها بهتر خواهد شد   .


در پست بعدی به ترتیب اولویت در خصوص نحوه خرید اتوبوس و تبدیل به مالک اتوبوس شدن را توضیح خواهم داد .

لازم به یادآوریست که در پست های قدیمی تر جناب خوشنویس از دوستان و خوانندگان محترم این وبلاگ لوگوهای مختلفی از شرکتهای مسافربری قدیمی برایمان ارسال کرده بودند که در صورت تمایل شما عزیزان را به تماشای آنها دعوت میکنم .


تا بعد  ...


Image result for ‫عکس از شرکت مسافربری همسفر‬‎

سرما و برف ، گردنه بابامیدان

به نام یزدان پاک


سلام 


این پستم ناخواسته کمی دیر به چاپ رسید که پیشاپیش عذر میخوام .


سال 82 بود و زمستان ، سالهای اخیر واقعا بارش  و نزولات جوی خیلی کم شده ، اما اون سال و سالهای قبلش واقعا زمستانهای تقریبا خوبی داشتیم ، مثل همیشه ، حدود ساعت23 میرسیدیم به این منطقه همیشه تلاش میکردم تا دیرتر از این ساعت از این منطقه عبور نکنم ، چراکه ساعت که از 23.30 میگذشت ، هوا یکدفعه شدیدا رو به سردی میرفت ، پس برای اینکه تا جاده یخ نزده از این منطقه عبور کنیم لازم بود ، قبل از ساعت 23 و یا حداکثر 23.30 از این منطقه رد شده باشیم .

اون شب ، مثل همیشه سر موقع رسیدم اونطرف گردنه ، جاده را بررسی کردم و مثل همیشه بود ، اونطرفی که ما بودیم ، آب برف و باران که معمولا باهم میبارید در حال یخ زدن و طرف دیگه با برف سفید شده بود ، راه افتادم ، جاده خلوت بود ولی نور چراغهائی اون سمت جاده ،توی شب دیده میشدند ، 

ادامه ی راه چندان وضعیت مناسب نبود قسمتی از جاده که از بالا دیده نمیشد ، شبهای زمستانی همیشه مه گرفتگی داشت و اون شب هم شدیدتر از همیشه ، که باعث کندی حرکت میشد ، بهر تقدیر به اون سمت جاد ه رسیدیم ، رفتم بالا ، جاده پیچ و خم زیاد داره هم اونطرف هم اینطرف ، پیچ آخری از پائین شلوغ به نظر می آمد ، 

ترافیک تقریبا حدود 500متری ادامه پیدا کرده بود ، سر بالائی و برف باعث میشد ، اتوبوس با اینکه ایستاده ولی سر بخورد (قسمت عقب ماشین بخاطر موتور و گیربکس ، دیفرانسیل سنگین تره و باعث کشیدن اتوبوس به سمت خودش میشه ، مخصوصا اگر زیر لاستیکها یخزده باشه ) شاگردمو فرستادم تا زنجیر را بصورت دنده 5 بزاره زیر چرخها ، عقب ثابت شد ولی سر ماشین به سمت پرتگاه سر میخورد که به دلیل لرزشهای ماشین بر اثر کارکرد در حال ایستادن بود ، ناچار با سنگ و یه لنگه زنجیر دیگه سر جلو را هم ثابت کردیم اما ، اوضاع پایدار نبود ، همکارمو فرستادم ببینه اوضاع از چه قراره که خبر آورد یه تریلی کش FH تک محور لیز خورده و قیچی کرده موقعیتشم جوری هست که حتی سواری هم نمیتونه از کنارش عبور کنه ، توی همچین مواقعی نباید با تنگ کردن جاد ه مانع از رسیدن نیروهای امدادی شد ، ولی متاسفانه سواری ها بهر دلیل رفتند و هم خودشون گیر کردند و هم راه ماشین آلات امدادی را بستند و راه برگشتی هم نبود ، تا ساعت 9 صبح روز بعد معطل شدیم توی اون سرما ، تا گروه امداد توانستند از کنار کوه و جاده راهی فرعی باز کنند و سواری ها را رد کنن و تریلی را بکشن تا جاده باز بشه ، نمیدونم میشه تصورکرد توی اون شب مسافرا که نه میشد بخاطر سرما بیرون بایستند و نه توی اتوبوس که به دلیل  وضعیت خراب جاده و جا گیری بد اتوبوس  شرایط موجود دلهره آور بود چی کشیدن یا نه ؟ 


تا بعد...


Image result for ‫عکس از جاده های یخ زده کوهستانی‬‎

این عکس ارتباطی به جاده فوق الذکر ندارد و صرفا تزئینی  میباشد .