دست نوشته های یک راننده اتوبوس

دست نوشته های یک راننده اتوبوس

ایجاد فضایی برای تبادل نظر، طرح مشکلات و آشنایی با شغل رانندگان
دست نوشته های یک راننده اتوبوس

دست نوشته های یک راننده اتوبوس

ایجاد فضایی برای تبادل نظر، طرح مشکلات و آشنایی با شغل رانندگان

تنهای تنها و بیکار و عاطل !!!

به نام یزدان پاک 


سلام


موضوعی که سالیان متوالیه دنبالش بودم و شما دوستانی که این وبلاگ را مفتخر به همراهی کردین هم مطلع هستید ، بحث استخدام و یا عقد قرارداد موقت بین رانندگان و شرکتهای مسافربریه مطبوعشان میباشد ، که متاسفانه تا کنون هیچ ، فرجی حاصل نشده است .


طی مراحل تمدید مدارک برای ادامه ی کار، بعد از دوران بیماری ، لاجرم در کلاسی بنام دوره ی بازآموزی شرکت کردم ، تعداد 48 نفر از دوستان و همکاران حاضر در جلسه بودند به همراه رئیس اتحادیه ی رانندگان برون شهری بخش مسافر .


بعد از اتمام کلاس فرصتی خواستم تا با بیان دیدگاه و اقدامات انجام شده همین تعداد قلیل از همکاران را از ماوقع مطلع کنم که همان ابتدای به ساکن با مخالفت تقریبا جوان ترین عضو شرکت کننده مواجه که البته با اصرار سایر همکاران در چند جمله و خیلی کوتاه و مختصر عنوان شد .


رئیس اتحادیه به اصطلاح رانندگان ... متعاقب سخنان من ، فرمودن سالهاست که دنبال این بحث بودیم ولی قابلیت اجرائی شدن را نداشته و در جواب چرای من !! فرمودن مالکان و صاحبان شرکت ها زیر بار نمیروند ، که استدلال ایشان به این معنی است که چون آقا دزده زیر بار نمیره دزدی نکنه زندان فرستادن هم بی نتیجس !!!


بهر حال اوضاع روزگار امروز من شاهدی برای تمامیه همکاران و دست اندرکاران این صنف میباشد ، هرچند بازهم با سماجت پیگیر خواهم بود ولی از قدیم گفتند که یک دست صدا نداره .


از طرفی هم بخاطر اقداماتی که تابحال انجام دادم و بعضا به گوش روئسای محترم هم رسیده کمتر به کار گرفته میشم و از همه بدتر همکارانی که ازشون انتظار دارم هم دورمو خط کشیدن ، اما شیرین ترین لحظه ای که منتظرشم به ثمر نشستن زحماتم علیرغم تمام مخالفت ها و عدم حمایت هاست .


حتی امروز سرشوفر یا اصطلاحا دالندار همسفر هم جواب تلفنم را ندادند و دیروز با لحنی برخورنده مواجه شدم ، صد البته خدای خانواده ی من هم کریمه و اگر اینچنین نباشه جای شک و تردید،  هست .

قوانین کار از قدیم به نفع کارفرمایان بوده اند و نمایندگان خودفروخته ی کارگری هم تا کنون نمکی بر زخم هم قشران بوده اند و بس .


تا بعد ...

همسفر به رویال سفر

به نام یزدان پاک


سلام


بعضی وقتها باید تعصب و علاقه را گذاشت کنار وقتی علاقه یکطرفه باشه ، خواستنه یکطرفه میشه عذاب !!

نه من عاشق نشدم ، دیگه باید مواظب پسرم باشم ، منظورم از خط بالا ، ترک شرکت همسفر بود ، وقتی جائی هستی که بود و نبودت فرقی نداره ، نباید خودتو پابندش کنی باید ، ببینی کجا الان به صلاحته ، بعد از جریانات بیماری و مواردی که کم و بیش در جریانش بودین ، برگشتم همسفر برای کار و امرار معاش ، اما یا من خیلی انتظارم بالاست !!!! یا اوضاع دیه اونی نیست که قبلا بوده !! از مدیریت حاج حسین پرواس(ورپشتی) دیگه خبری نیست ، شرکت همسفر شده تبعیدگاهی برای رانندگان متعهد و دلسوز ، اما هر کسی ظرفیتی داره ، و مهمتر توانائیه محدودی ، من با توجه به اوضاعی که دارم توانائیه سابق را ندارم ، البته در حد وظیفه ، امور محموله را انجام میدم ، اما نمیتونم دستورات خارج از عرف و توانم را انجام بدم .

پس نیاز به جابجائی دیدم ، هرچند همینجا میگم که با این جابجائی موافق نیستم و به نتیجه اش هم امیدی ندارم ، اما نیاز بود ، تحمل بعضی ها سخت تر از خفت و خواری نیست !! به سایر دوستان و همکاران توهینی نمیکنم و اصلا قصدم این نبوده و نیست ، این موضوعی شخصی و کاملا سلیقه ای بوده و هست .

موقتا و یا شاید برای همیشه دارم به رویال سفر کوچ میکنم ، اینو قلبا میگم که فکرم هنوز توی همین شرکت همسفر جا میمونه ، اما با برخوردهائی که دیدم و انتظاراتی که داشتم ، مجبور به این جابجائی شدم  .

راستش دیگه حمل و نقل برام جذابیتی نداره و مثل خیلیا مثل یک شغل بهش نگاه میکنم ، خودمم که شدم آفتاب لب بوم ،، پس حساسیت بیش از حد ، حماقتی بیش نیست .

حاج حسین ورپشتی هم مدتیه دیگه مثل سابق نمیتونه به  شرکت برسه و این یکی از دلایل مخالفت های من به نوع و شیوه ی مدیریتی ایشان بوده و هست ، اما با تمام این احوال برای ایشان و مجموعشون آرزوی سرافرازی و پیروزی را دارم ، چرا که من هر جا باشم یه همسفری هستم .

تا بعد...

شروعی دوباره اما نا مطمئن !!

به نام یزدان پاک


سلام


همیشه ، جدا شدن برام آسون تر از برگشت دوباره بوده ! اما ایندفعه شرایط به مراتب سخت تر بود .


برای انجام عمل جراحی ، از روز اول بهمن ماه ، مجبور به ترک کار شدم ، خوب همونطوری که اکثر رفقا و دوستان میدونند ، عمل انجام شد و مدت استراحت پزشکیه مورد تایید کمیسیون پزشکی هم تمام شد و از 15 فرودین امسال دنبال کار بودم ، چیزی که مشخصه با توجه به اوضاع بازار کار ، مجبور شدم بازم برگردم سراغ رانندگی ، حالا اینکه چرا ایندفعه به مراتب سخت تر از دفعات قبلی بود !!! 

ایندفعه ، خودم میدونستم چمه !!  پزشکم هم قبلا گفته بود حداقل 6 ماه پشت فرمون وسایل نقلیه ی عمومی نشین ، هر چند اصرارش بر این بود که اصلا نشین  اما من محض معاش مجبور برگردم ، برگردم و بشینم پشت فرمون اتبسی که مسافرانش خوابن و از سرنوشت احتمالی که شاید بخاطر شرایط خاص من سرشون بیاد ، بی خبرن !! 

اینو خوب میدونم بخاطر شرایط خودم حق ندارم با جان دیگران بازی کنم ، ولی آیا کسی به اوضاع خونواده ی من هم نیم نگاهی خواهد داشت ؟ اینکه بگیم خدا بزرگه !! یه شعار محضه و همه دیدیم و تجربه کردیم که هر کاری باید بخواهیم تا انجامش بدیم و صرفا خواست خدا نیست که مسیرها را مشخص میکنه و یاداوریه : از تو حرکت و از من برکت ، باعث پشت گرمی و البته اطمینان بیشتر میشه !!

خوب منم با همین طرز فکر دوباره مشغول شدم ، اولا باید از مالکی که با وجود اطلاع از اوضاع من اطمینان کرد  و ماشینشو دستم داد تشکر کنم .

واقعا روز سختی هم بود ، پای چپم که ازش رگ گرفته شده بود دقیقا 3 برار تورم داشت ، پای راستم هم بخاطر اینکه جور اون پای دیگه را میکشید ، شدیدا درد میکرد ، سینه ی چپم ، بخاطر فشارهای دست چپ بواسطه  ی کنترل فرمان ، هم متورم شده بود و هنوز با وجود استراحت ، متورمه و درد میکنه ، البته چون یکی از رگ های پیوندی از شریان پستانی هست ، خوب مسلما ، در در این نقطه تا مدتها همراهم خواهد بود .


بهر حال ، قصدم از بیان این صحبته ا هم درد دلی مجازی بود و عنوان کردن این موضوع که ، توجه به شرایط جسمانی راننده ها یکی از اهم واجبات برای سلامت سفر هاست ، اگر من مسدولیتی داشتم ، از رانندگانی که مشکلات و بیماری های حاد داشتند در دفاتر شرکتها و محیط ترمینال ها استفاده میکردم و برای رانندگی شرایطی اعلام میکردم که مهمترین آیتمش سلامت جسمانی باشه ، مثل خلبانان .


تا بعد...

استفاده ی بهینه !! نه بهتره !!!

به نام یزدان پاک


سلام


صنعتی مثل توریست و صنایع وایسته به آن ،مدیریتی دقیق و متوازن میخواد ، یهو یاد کنگ فو افتادم که میگفتن حرکاتش مثل باد و آب روان و جاری و نرم هستش !!!


اوج سفرها در ایران مربوط به تابستان و ایام نوروز میباشد ، پس در چنین روزهائی نمیشه خدماتی مناسب ارائه کرد ، شلوغیه هتل ها ، ترافیک جاده ها ، ازدهام برای بازدید از آثار تاریخی ، شلوغیه رستوران ها و سرویس های بهداشتی ( عمرا بهداشتی ) بین راهی ، و هزارتا علت دیگه ، هر کدام میتونن از جمله مواردی باشن که میتونیم با توجه به اونها در پذیرش توریست دقت بیشتری داشته باشیم .


یادم میاد ، یه سال نزدیکای نوروز که معمولا بلیط هم به سختی میشد پیدا کرد ، خانواده ای عراقی در هتل ترمینال کاوه ی اصفهان ساکن شده بودند و بندگان خدا در به در دنبال اتوبوسی به مقصد قم میگشتند و نتیجه که معلوم بود ، اولا جا نبود و بعدشم اگر هم میشد اتوبوسی را هماهنگ کرد ، کسی حاضر نبود با کرایه ی اصفهان تا قم بره قم !!!


پس زمان قبول میهمان و توریست خیلی مهمه ، معمولا فصل پائیز که به دلیل شروع مدارس و دانشگاهها ، تعداد سفرها به شدت کم میشه و ماه دوم بهار که  بنا به دلایل مختلف از جمله ته کشیدن پول خانواده ها و شروع مجدد مدارس ، سفرها شدیدا کاهش دارن بهترین موقع برای پذیرش توریسته که هم از لحاظ مسائلی که بالا عرض کردم و هم از نظر شرایط آب و هوائی بهترین فصول سال در ایران شناخته میشن ، توریست باید شدیدا تحت تاثیر شرایط قرار بگیره ، باید جذب بشه .


شرایط پذیرائیه ما از میهمانان از شرایط استانداردهای جهانی خیلی فاصله داره ، چه در مورد هتلینگ، سرویس دهیه بین شهری ، رانندگان ، لیدرها ، رستورانها ، خدمات  رفاهیه توریست و ... به نظرم باید وزارت ارشاد و سازمان ایرانگردی و جهانگردی هیئتی متشکل از صاحب  نظرانی ، شامل ، مثلا یکی از شرکتهای فعال در این زمینه ، 2 یا 3 نفر لیدربا سابقه ، 2 یا 3 نفر راننده ی موجه ، نماینده ای از هتلداران و خدمات رفاهی های بین راهی و 2 نفر تئوریسین وارد به این عرصه ، ایجاد کنه تا مسیری مشخص و مطمئن و همچنین نزدیک به شرایط جهانی را ترسیم و ارائه بدهند و مسئولین مربوطه هم این شرایط را اجرا کنند .


حتی باید نرخنامه ای برای صنایع دستیه ایرانی که وجهه و خریدارانی جهانی دارند مشخص کنند تا توریست ، با اطمینان خرید کنه !! رعایت جمیع این مسائل ، موتوری قوی در بخش درامد و ارزآوریه مناسبی برای اقشار مختلف مردمی خواهد داشت .

تنوع ایجاد کنیم ، ایران فقط جاذبه های تاریخی نیست ، جاذبه های گردشگریه فراوانی داریم ، که با برنامه ریزی و گنجاندن آنها در مدت بازدید مهمانان خارجی میتوانیم عوامل تفریح و تفرج آنها را هم فراهم کنیم ، که این امر به آثار تاریخیه ما و نوع مهمانوازیه ما روح میدهد .

طولانی ترین سفره برگر درشهر ازمیر ترکیه ، توسط30دانشجو از 21 استان ترکیه با هدف، ترغیب گردشگری در ساحل شیشمی صورت گرفته است . لازم به یاد آوریست که این سفره از 2777برگر و طول آن به 270متر میرسد . اونوقت ما گشت نامحسوس میگذاریم !!!

تا بعد...



آمار

به نام یزدان پاک


سلام


معمولا هر وقت سری به وبلاگ میزنم  ، یکی از کارهای همیشگیم چک کردن آماره ! خوب برام جالبه بدونم  که بازدید مردم از این وبلاگ به چه صورته و اصولا برای چه مباحثی ورود دارند.

از این بحث ها که بگذریم ، همگی میدونیم کلماتی که بازدید کننده ها را به وبلاگ ها و یا سایتها ارجاع میدهند در آمار بازدیدها مهمند من ، تنها نتیجه ی 20 روز گذشته را برای اثبات صحبتها م بر ای بازدید دوستان قرار میدهم .


طبق آمار موجود :

1- کلمه ی همسفر با تعداد بازدید  3424


2- کلمه ی لوگو با تعداد بازدید  3415


3-کلمه ی دست نوشته با تعداد بازدید 3414


به ترتیب اول تا سوم هستند ، البته همانطور که مشاهده کردین ، اختلاف امتیازات خیلی کم هستند ولی ، چیزی که برام جالب بوده و هست ،کلمه ی همسفر مدتها رتبه ی نخست را در بازدید کننده ها داشته و این نشان از بازدید بالای سایت همسفر داره و مورد دوم مدتی بود که دغدغه ی بازدید کننده داشتم ، دوست گرامی جناب خوشنویس در خصوص انتخاب کلمات مناسب برای عناوین پستها راهنمائیم کردند و زحمت ارسال چندین لوکو و توضیحات در خصوص آنها را کشیدند که الان رتبه دوم بازدید کنندها مربوط به این کلمه میباشد ، ممنونم آقای خوشنویس .


آدمی وقتی میبینه زحمتی که میکشه اندک اندک به ثمر میشینه خوب خیلی خوشحال میشه ، حالا هرچند در مقابل سایر موضوعات خیلی کوچک و ناچیز باشه ، ضمن تشکر از همراهان و دوستان همیشگی و همچنین خوش آمدگوئی به بازدیدکننده های محترم جدید میخوام اعلام کنم با اینکه 30 روز گذشته ایام نوروز بوده و اکثر دوستان در حال سفر و یا دید و بازدید نوروز بوده اند ، با این حال تعداد 75643 نفر از این وبلاگ بازدید کرده اند که دست تک تک دوستان را میبوسم از همگی سپاسگذارم .


رقابت وقتی معلومات آدم هم کم باشه خیلی سخت تر میشه ، ولی تماشای رشد زحمات هرچند کند و کم باشه شیرینه .


تا بعد...