دست نوشته های یک راننده اتوبوس

دست نوشته های یک راننده اتوبوس

ایجاد فضایی برای تبادل نظر، طرح مشکلات و آشنایی با شغل رانندگان
دست نوشته های یک راننده اتوبوس

دست نوشته های یک راننده اتوبوس

ایجاد فضایی برای تبادل نظر، طرح مشکلات و آشنایی با شغل رانندگان

داستانک زیبا

مدیر شرکتی روی نیمکتی در پارک نشسته بود و سرش را بین دستانش گرفته بود و به این فکر می کرد که آیا میتواند شرکتش را از ورشکستگی نجات دهد یا نه.
بدهی شرکت خیلی زیاد شده بود و راهی برای بیرون آمدن از این وضعیت برایش وجود نداشت.
طلبکارها مدام پیگیر طلب خود بودند.
فروشندگان مواد اولیه هم تقاضای پرداخت بر اساس قراردادهای بسته شده را داشتند.
مدیر غرق در همین افکار بود که ناگهان پیرمردی کنار او روی نیمکت نشست و گفت:
" من میتونم کمکت کنم."
سپس نام مدیر را پرسید و یک چک برای او نوشت و به دستش داد و گفت:
"این پول رو بگیر"!
و ادامه داد: یک سال بعد همین موقع بیا اینجا و این پولی رو که بهت قرض دادم بهم برگردون! بعد هم از آنجا دور شد و رفت.
مدیر شرکت، درحال ورشکستگی یک چک 500/000 دلاری در دستش دید که امضای "جان دی راکفلر" یکی از ثروتمندترین مردان روی زمین را داشت.
مدیر با خود فکر کرد: حالا میتونم تمام مشکلات مالی شرکت رو در عرض چند ثانیه برطرف کنم!
اما تصمیم گرفت فعلاً چک را نقد نکند و آن را در جای امنی نگه دارد!!
همین که می دانست چنین چکی دارد اشتیاق و توان تازه ای برای نجات شرکت پیدا کرد.
او توانست از طلبکاران برای پرداخت های عقب افتاده فرصت بگیرد.
توانست چند قرارداد جدید ببندد و چند سفارش بزرگ دریافت کرد!
در عرض چند ماه او توانست تمام بدهی ها را تسویه کند و شرکت به سودآوری دوباره رسید.
دقیقاً یک سال بعداز اتفاقی که در پارک برایش افتاده بود با چک نقد نشده به پارک رفت و روی همان نیمکت نشست.
راکفلر آمد، اما قبل از اینکه بخواهد چک را به او بازگرداند و داستان موفقیتش را برای او تعریف کند،
پرستاری آمد و راکفلر را گرفت و فریاد زد: " گرفتمش!"
بعد به مدیر نگاه کرد و گفت:
امیدوارم شما را اذیت نکرده باشد.
این پیرمرد همیشه از آسایشگاه فرار می کند و به مردم می گوید که راکفلر است!!!
مدیر که از این صحنه بسیار متعجب شده بود تازه فهمید این پول یا چک آن پیرمرد نبود که شرایط او را تغییر داد بلکه اعتماد به نفس به وجود آمده در او بود که قدرت لازم برای نجات شرکت را به او داده بود.
درآمد:
هیچگاه روی یک درآمد تکیه نکنید،
برای ایجاد منبع دوم درآمد سرمایه گذاری کنید.
خرج:
اگر چیزهایی را بخرید که نیاز ندارید،
بزودی مجبور خواهید شد چیزهایی را بفروشید که به آنها نیاز دارید.
پس انداز:
آنچه که بعد از خرج کردن میماند را پس انداز نکنید،
آنچه را که بعد از پس انداز کردن میماند خرج کنید.
ریسک:
هرگز عمق یک رودخانه را با هر دوپا آزمایش نکنید.
سرمایه گذاری:
همه ی تخم مرغ ها را در یک سبد قرار ندهید.
انتظارات:
صداقت هدیه ی بسیار ارزشمندی است،
آن را از انسان های کم ارزش انتظار نداشته باشید.
و سرانجام:
افکار شما بهترین بانک سرمایه شماست، از آن بهتر بهره بگیرید.!!

حض جدید

به نام یزدان پاک 


درود دوستان 


این روزهاست که سطل آشغالهای سطح شهرسرشون شلوغه ، آخه مادری که پولی برای خرید میوه نداره و مجبوره از سطل آشغال کنار میوه فروشی پسمونده های بار میوه فروش را برداره !! آره سطل آشغال کنار رستورانی هم اوضاعش بد نیست البته اگر خود رستورانیه چیزی برای ریختن داشته باشه آخه با گوشت خر چند نوع غذا میشه پخت !!! 

دلم به اندازه ی کل دنیای زنده ها تنگ و تاریک شده !! خوش به حال مردگان و سرزمینشون که از احوالات ما زنده ها خبری ندار ند وگرنه اوناهم زنده میموندن تا توی غم ما شریک باشند !!!


تا بعدی ...

دوستی میگفت غر نزن این بیماریی که تو داری خیلیا دارند و آخر دنیا اینجا نیست و در ادامه ...

با نام یزدان پاک


درود بر شما 


بد جوری یادگرفتیم که فارسی و عربی را با هم بنویسیم و بخوانیم و افتخار به ایرانی بودن داشته باشیم ، بد جوری اصل و نصب خودمان را فراموش کرده ایم ، امروز یعنی همین الان که خودم هم دارم با کلی ناراحتی پنجه بر کیبورد  میکشم و اصطلاحا مینویسم و یا بهتر بگم خودمو تخلیه میکنم ، دقیقا نمیدانم اما میدانم درصد زیادی از کلمات استفاده شده در همین متن ، فارسی نیست ، طی سالیان گذشته بارها و به کررات شنیده ایم استعمار پیر (انگلیس) دولتها و حکومت های ایران را در دست داشته ، آمریکایی ها بر ایران چیره شده اند و روسها هم مثل امروز منافعشان از ایران تامین میشده ؟اما واقعا چرا ؟

چرا فرهنگ ایرانی به آن کشورها صادر و چه زیبا تقلید کردند این فرنگی های لامذهب !!! هرآنچه به نظرشان زشت و ناپسند بود هیچ ، ولی آداب نیکوی مارا هم به یغما بردند !!!از اینطرف خودمان تشنه ی فرهنگ بی دست و پای عربی شدیم ، چرا همین کشور بیش از صد سال است صاحب یک حکومت یکدست و همگانی است ، کاری ندارم که پادشاهی و ... است مشکلاتش چیست و نمیخواهم با این قلم شکسته باعث تکدر خاطر و ناراحتی دوستان بشوم اما با کمی مطالعه ، کشوری کاملا بیابانی و سوزان ، رتبه ی اول منابع نفتی جهان در استان شرقی و رتبه ی ششم منابع گازی جهان یعنی در بیشترین موارد بسیار کمتر از ما اما با همین حکومت پادشاهی و دیکتاتوری و مرکزیت اسلام ، تبدیل به ثرتمندترین کشور جهان شده همون کشوری که ملک عبدالعزیزش ، با حرص و ولع سوار پیکان مونتاژ ایران شد و خرید امروز به شاخاب پارس میگه خلیج عربی !!! یعنی این وسط مقصر کیه ؟ ، درهم امارات لیر ترکیه !!! اصلا بهتره اینطور بنویسم و بپرسم کشوری سراغ دارید مثلا یک ریال  ما 2 واحد پولی اون کشور باشه ؟ خدائیش در حالی که سال 83 ما از آخر رتبه ی 10 را داشتیم و سال 88 شدیم رتبه ی سه یعنی بعد از سائوتام و ویتنام سومین ارز بی ارزش دنیا بودیم و امروز اونها هم ... !!! 

برگردم به سطر اول چرا اونها مارا تحت سلطه داشتند اما نتونستیم حداقل راه رفتن خودمان را همون طوری تحت سلطه ادامه بدیم ؟ اونوقت توی کشوری مثل آلمان نازی و جهانخوار مثل استکبار انگلستان مثل آمریکای جهانخوار و مثل شوروی سابق اتحاد جماهیر امروزی سالهاست دیگه تغییر حکومت ها مدنظر نیست بلکه شیوه ی ساختار اداره ی کشور مورد نقد و بررسی قرار گرفته  و البته همگان شاهدیم که پیشرفت آنها کجا و ما هنوز پیاده روی میکنیم و برای حل مشکلات و عبور از موانع  دعا خوب بلدیم ؟ و البته مرگ بر این و آن ... 


خنده دار نیست کشوری که از قدیم مشکل آب داشته و طولانی ترین قنات جهان با ابزار آن دوره ، عمیق ترین چاه حفر شده با دست در آن دوره را داشته قدیمی ترین سد جهان قدیمی ترین جاده و راه ، قدیمی ترین پل ، آخه از کجاها بگم اونوقت امروز باید جنس چینی بخره چون سیاست سیاستمدارانش اینطور حکم میکنه امروز کشور کمونیست چین بعدش هند و پاکستان و افغانستان هستند که میتونن جنسشونو به ما غالب کنن ، تولید داخلی هم به مضحک ترین واژه ی ادبیات پارسی تبدیل شده !!!!


اونوقت توی کشوری که بیشترین تولیداتش طی دهه های متوالی توی ایران فروخته شده و منافع مالی اون کشور از ایران به بهترین نوع ممکن تامین شده مینویسند خلیج عرررررربی اینها درد نداره ؟

کشورای عربی که تا پول ایرانی میدیدند روی چشمشان به عنوان تبرک میکشیدند و اسم ایرانی را میشنیدند تا کمر تعظیم میکردند امروز اماراتش مدعی مالکیت قسمتی از خاک ایران شده ، عربستانش مدعی تصاحب آبهای ایران هستش ، کشورهای شمالی که در سکوت محض بخشی از دریاچه ی خزر را بالا کشدند .


امروز من ایرانی چی دارم برای فرزندانم به ارث بگذارم تاریخی تحریف شده ؟ مملکت بی ثروت و بر باد رفته ؟ کشوری غارت شده ؟ بلایی که اسکندر مقدونی بر سر ما آورد چنین نبود که این وابستگی و رفتار به شیوه ی طوطیان بر سر ما آورده برای آیندگانم متاسفم .

حقیرترین کار مطالعه ی آزاد و منفور ترین رفتار اعتراض است ، امروز وقتی از حقوق مادی و معنوی حرف میزنی فتنه گری ،ایادی استکبار جهانی هستی و مقطوع الدم !!! آخه چرااااااااا 

چرا سالیان است کل کشور توسط کسانی اداره میشه که سالیان متمادی از فوتشان گذشته اما دست از سر ساکنان زنده برنمی دارند ؟ چرا افرادی که عدم لیاقت و کفایتشان سالهاست اثبات شده هنوز بر مسند حق تکیه زده و حکم هر بنی بشری را در لوای حقوق بشر صادر و کشوری را داغدار میکنند !!! چگونه است اگر پرسیده شود چرا سوری ها بخورند و بر ما حرام میشویم عوامل داعشی ، اگر نخواهیم ببخشیم میشویم صهیونیست و نخواهیم بجنگیم میشویم وطن فروش و ملحد و حد بر ما مباح !!!! واقعا چرا ؟

آقا جان ما نمیخواهیم به کسی وصل باشیم لامپ ما سالیان است سوخته بگذارید توی همون تارکی سیر کنیم ، بهشت مال شما ، چطوری امکان داره شما تشریف ببرید همون سوریه و اون بندگان خدا را بهشتی کنید ، تازه فلسطین هم هست ، یمن هم داریم اخوی جیبوتی هم دیگه قبولت نداره تا اوناهم رد نزدن برو ،،، 

صبر ما داره تموم میشه !!! برو برو ...



پ.ن : بالاخره دوباره این قلب لعنتی یکجا ریپ زد و راهی بیمارستانم کرد ، این دقیقا بار هفتم بود که آنژیوگرافی شدم ، اینبار هم بخیر گذشت ، اما تا به کی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟




#قانون #سامانه-سپهتن

به نام یزدان پاک 


با سلام


بحثی که بین رانندگان به عنوان شکایت ،  این روزها بسیارمطرح میشود نصب سامانه سپهتن و رعایت دقیق برخی موارد در رانندگی است .

اما در این خصوص نظر بنده مثبت است چراکه رعایت قوانین در هر شرایطی باعث سلامت جامعه و متعاقب آن سلامت فردی خواهد شد .

حال چرا برخی و یا بهتر بگویم بیشتر رانندگان با این مورد و یا موارد مشابه مشکل دارند ، ریشه در ساختار ناصحیح خرده مالکان در بخش حمل و نقل است ، مالک خودرو بدلیل صرفه جویی در بخش هزینه سعی در بکار گیری تعداد کمتر رانندگان دارد ، مسلما در این شرایط رانندگانی مشغول بکار خواهند شد که با شرایط مالک مورد نظر سازگار بوده و به قول معروف دم نزنند .

از طرفی سیستمی که چنین قوانینی را تصویب و نهادی که مسئول اجراست ، بخش میانی را به امان خدا رها کرده و نقطه ی انتهایی بخش حمل و نقل ، که راننده میباشد را نشانه رفته . در صورتیکه مثلا برای اجر ای صحیح قوانین باید پلکانی و دقیق برنامه ریزی شود . چرا باید اتوبوس و یا کامیونی با بیش از 8 ساعت مسیر با یک راننده از مبدا حرکت کند؟ چرا برنامه ریزی نشده قبل از حرکت هر دو راننده ملزم به ثبت مشخصات در سامانه باشند؟ و ده ها چرای دیگر که همگی باعث رشد و تعالی در بخش حمل و نقل و ایجاد اشتغال و از همه مهمتر پایین آوردن تعداد حوادث خواهد شد .

به نظر بنده سیستم و یا سامانه ی سپهتن علیرغم ایراداتی که به آن وارد است بسیار کارآمد است و توانایی بهینه سازی ساختار حمل و نقل را داراست .

روز پدر

به نام یزدان پاک 

چند روزی هست که دنبال مطلبی مناسب پدر و جایگاهش میگردم ، از عکس نوشته های گوناگون در دنیای مجازی بگیر تا پست ها و مطالب گوناگون ، اما هیچ کدام نتوانست نظرم را جلب کند. 

خودم پدرم و حقیقتا معنای پدر بودنم را درنیافته ام اما میدانم شخصیتی بنام پدر جایگاهی بزرگ و مهم در سراسر زندگیم داشته است ، که با نداشتنش این تاثیر گذاری به مراتب جلوه گری میکند .

پدران سرزمینم ، سربازان میهنم ، استادان دانشگاه زندگی ، شالوده های خوشبختی ، درختان تنومند آرامش ، سایه ساران مام میهن و ... کلمات یارای توصیف شما را ندارند کوچکتر از آنم که بتوانم قدر و منزلت شما را شرح  دهم . 

هر روز ، روز شماست روزتان خجسته