دست نوشته های یک راننده اتوبوس

ایجاد فضایی برای تبادل نظر، طرح مشکلات و آشنایی با شغل رانندگان

دست نوشته های یک راننده اتوبوس

ایجاد فضایی برای تبادل نظر، طرح مشکلات و آشنایی با شغل رانندگان

سخنی از استادی محترم

گروهی از دوستان ملاقاتی با استاد مسن دانشگاه خود داشتند 
گفتگو خیلی سریع به مشاجره در باره 
استرس و تنش درزندگی تبدیل شد,
استاد به شاگردان پیشنهاد قهوه دادو از آشپزخانه با سینی قهوه در فنجانهای متفاوت برگشت

فنجانها ی شیشه ای,فنجانها ی کریستال,وفنجانهایی که برق می زدند...بعضی از فنجانها معمولی و برخی گرانقیمت بودند.
پس از اینکه هر یک از آنها فنجانی برداشتند استاد گفت اگر دقت کرده باشید همه فنجانهایی که به نظر زیبا وجالب می امدند اول انتخاب و برداشته شدند,وفنجانهای معمولی در سینی باقی ماندند,,,
هر یک از شما بهترین فنجان را می‌خواست,و 
,این منبع استرس و تنش شماست,
آنچه که شما در واقع به دنبالش بودید,قهوه بود و نه فنجان,
درحالیکه شما همه به دنبال بهترین فنجان بودید.
حال اگر زندگی قهوه باشد,,
پس شغل,پول,پست و مقام و عشق و غیره فنجان هستند,
آنها فقط ابزاری هستند برای حفظ و نگهداری زندگی,
لطفا اجازه ندهید فنجانها شمارا به خود جذب نمایند,,
قهوه نوش جانتان 

نظرات 1 + ارسال نظر
مجد شنبه 15 آذر 1393 ساعت 17:27

چقدر آموزنده بود استاد.لذت بردم از خوندنشون.

ممنونم ولی من که استاد نیستم حتما منظورتون همون استاد تویه پسته !!!!!!!!!!!!!!!!!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد