دست نوشته های یک راننده اتوبوس

ایجاد فضایی برای تبادل نظر، طرح مشکلات و آشنایی با شغل رانندگان

دست نوشته های یک راننده اتوبوس

ایجاد فضایی برای تبادل نظر، طرح مشکلات و آشنایی با شغل رانندگان

راز و نیاز

به نام یزدان پاک


سلام


تویه این شبهای طولانیه پائیز و زمستون ، وقتی پشت فرمونیو ، نگاهی به سالن اتوبوس میندازی ، فرقی بین تخت خواب خونه و صندلیه اتوبوس نمیبینی !! همگی آروم و بی خیال خوابیدن ، اما نه اون وسطا یه لب تاب و اون ور تر یه گوشیه موبایل دارن سوسو میکنن ؛ خوب به من چه ؟؟

هر وقت همه ازت دور میشن ، تنهات میزارن ، رهات میکنن ، هر وقت دور و برت خالی از هر کسی میشه ؛ تازه عشقت بیشتر فوران میکنه ، از همیشه حس کردنی تر میشی ، دلم میخواد از رگ گردن هم بهم نزدیکتر بشی !!خدایا هیچ وقت تنهام نذاشتی و باهام بودی تا شیطون میومد میگفتم الا بذکرالله تطمئن القلوب ، قوی تر از همیشه میشدم و بی اعتنا ، بی اعتنا به همونائی که میخواستن جای تو در گوشم نجوا کنن !!


الهی و ربی من لی غیرک


خدایا به امید همون روزیم که جز تو کسی رو نبینم و ...


تا بعد ...

نظرات 3 + ارسال نظر
نادم چهارشنبه 23 مهر 1393 ساعت 12:02 http://aziiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiizam.blogsky.com

پدر ، بچه طور بود
بچه ای ک عاشق دختر همسایه شده بود

جنگ ک تمام شد
پدر ، مرد شده بود
مردی ک هنوز عاشق دختر همسایه بود

جنگ ک شروع شد
پدر پشت گردنش خالکوبی شیر و خورشید داشت!
و شلوار جین می پوشید


جنگ ک تمام شد
کنار خالکوبی پدر چیزی بود شبیه زخم
و ترکشی ک ....

جنگ ک تمام شد
دشمن یک ترکش کم داشت

جنگ ک تمام شد
پدر یک ترکش اضافه داشت

جنگ ک تمام شد
پدر شلوار جین هایش را دوباره از نو پوشید
و داد پشت بازویش عکس کلاشینکوف خال کوبی کنند

جنگ ک تمام شد
پدر همان ادم قبل از جنگ بود
مردی ک رفته بود تا یک ترکش از دشمن کم کند و برگردد
بی هیچ توقعی
بی هیچ تحولی.....

مهدی شنبه 19 مهر 1393 ساعت 19:49 http://audiology.blogfa.com

دوست عزیزم یک بار پیام گذاشتم منتشر نکردی یک کم دلگیر شدم ازت. دلیلشو نمیدونم چرا. رو متنش فکر کرده بودم

علیک السلام و عیدتون مبارک برای روز 25 شهریور هم پاسخ داده شده هم منتشر شده اگه چک کنید می بینید
برای پست فرشته های توی خونه

مجد پنج‌شنبه 17 مهر 1393 ساعت 19:00

خیلی به دلم نشست...خیلی زیبا بود..یه غم غریبی داشت که خیلی حس قشنگی داشت...
خدایا من همیشه رو دستت موندم... اما هیچوقت ازم خسته نشدی..خدایا خیلی عاشقتم.همیشه هر چی رو ازت خواستم بهم دادی..حتی اگه هم نخواستم پسش دادم بهترینشو دوباره دادی..
خدایا کمانگیر عزیز در پناه خودت و در هدفش یاریش کن..آمین:

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد