دست نوشته های یک راننده اتوبوس

ایجاد فضایی برای تبادل نظر، طرح مشکلات و آشنایی با شغل رانندگان

دست نوشته های یک راننده اتوبوس

ایجاد فضایی برای تبادل نظر، طرح مشکلات و آشنایی با شغل رانندگان

تولدت مبارک فرشته کوچولوی پدر

به نام یزدان پاک


سلام


امروز 93/5/1 سومین سالروز تولد برکت خونمون ، دختر عزیزم رها خانومه

امیدوارم تمامیه فرزندان ایران زمین ، صحیح و سلامت زیر سایه پدر و مادرشون

زندگی کنن ، بچه های منم همینطور ...

فرشته کوچیک بابائی " سه سال پیش همچین روزی با اومدنت برکت و فزونی را به

خونه کوچیکمون اوردی ، خدا را بابت تمام نعمتهاش شاکرم و از اینکه طالع منو و

مامان برادرتو با ورود تو طالعی سعد ، قرار داد سپاسگذارم و امیدوارم لیاقت پدری تو

رها خانمم را داشته باشم و اینو بدون بابائی عاشقانه می پرستت


نظرات 7 + ارسال نظر
بی نام یکشنبه 5 مرداد 1393 ساعت 10:22 http://b-nam.mihanblog.com

سلام. میبینم که هنوز بحث سر صنف راننده ادامه داره. کاش خلاصشو به منم میگفتید :)
تبریک. سلامتی و طول عمر و همه چیزهای خوب با او، و شما!
ضمنا مردادی ها شیییرن! اینجانبم مردادی ام

ممنونم برای شما هم آرزوهای شیرین دارم مردادی ها!!!!!!!!!!!!!!

ستاره شنبه 4 مرداد 1393 ساعت 21:13 http://joghde0shab.blogfa.com/

تولد رها کوچولو مبارک باشه
زیر سایه ی مادر و پدرش شاد و سلامت باشه

sab. شنبه 4 مرداد 1393 ساعت 17:09 http://sabinaaa.blogfa.com

ای جانمممم تولد این خانوم خانما مبارک باشه الهی عروسش کنین

مارال پنج‌شنبه 2 مرداد 1393 ساعت 21:38

با تشکر از شما و البته قضاوت عجولانه شما که باز هم قابل تقدیره.حمایت از هم صنفی های محترم و همکاران سابق نشانه بزرگی شماست حالا به هر قیمتی.
فقط باید بگم موضوع از همون اول با خانواده مطرح شد که پدرم فرمودند من دختر به ابو هندل نمیدهم و مادرم که گفتند یک راننده نه در شان توست نه خانواده ما و من که بعد از مدتها اصرار و صحبتهای خوش آب و رنگش فکر کردم ایشان اثبات خواهد کرد تصورات پدر و مادر من و من و برخی افراد جامعه اشتباه است و بالاخره همانکه در هر صنفی بد و خوب داریم ایشان خوب (آنهم چه خوبی!)این صنف خواهد بود و دید همه عوض خواهد شد.در دوره دانشجویی و اجبار برای استفاده ازین وسیله شکر خدا هیچ کدام ازین تو چشمیها اصلا به چشم ما نیامدند!!! بعد از سالها و تصورات سابقم دیدن ظاهر و رفتار و گفتار ایشان مرا در معذوریت اخلاقی گذاشت که چرا به این صنف سیاه نگاه میکردم الان هم پشیمون نیستم.تاوان اشتباه خودم رو میدم .دست هرکسی( در هر صنفی راننده ،پزشک ،خلبان ،کارمند ،معلم ،کارگر شهرداری...)که زحمتکش و پاک هست رو میبوسم .حرف من این بود:
کبوتر با کبوتر ،باز با باز
راننده با راننده جماعت و...
چون بعضی از زنان راننده ها رو میدیدم که با هر خطای شوهر خود میسازند و زندگی ایشان را با چنگ و دندان و عین گل نگه میدارند و همه چیزشان را پای شوهر خود میبازند و راضی هستندو مساله غیر عادی برایشان نیست چون از همان صنف بودند و اخلاقیات این صنف برایشان آشنا بود.

صحبت من چیز دیگری بود که شما متاسفانه بخاطر قضاوت عجولانه متوجه نشدید.منتظر تبادل ایمیل یا لینکی از این خانم هستم.
در صورتیکه وبلاگ دیگری از دست نوشته های رانندگانی که تعریفشان را فرمودید میشناسید رو به من معرفی کنید هم ممنون میشم.

اصولا قضات عجولن الله و علیم و اعلم
خانم من از قوم ابو هندل !!!نبوده و تحصیل کردست ، 22 ساله با هم زندگی میکنیم ، اینم میدونم یه قمار باز همیشه منتظره برده ، حالا مثلا اون قمار باز من باشم یا ...
ولی اینم قبول دارم بهتره که : کبوتر با کبوتر ... باشه حداقل زحمت درک طرف مقابل از غیر کم میشه ؟؟؟
بنی آدم اعضای دیگرن یه شعار قدیمیه که معنیش میشه حماقت !!!
تیغ زدن ، نارو زدن ، چپاول دیگران ، توی هر لباسی از هنرهای امروز به حساب میاد
من منتظر روزیم که ندای انا المهدی به گوش برسه اما این از مسئولیتم کم نمیکنه !!!
راستی نمیدونم چرا توی کامنتهائی که میخونم تصور ، اینه که من از هم صنفی های سابقم (البته با رفتار ناشایست) دفاع میکنم .
نمیگم من منزه و مبری از هر گناهیم ; اما من از فراری های همین فرهنگ غلطم و هدفم ایجاد تحوله و...
خواهرم ، من قاضی نبوده و نیستم من خواننده ای هستم که ، فقط بنا بر خوانده شده ها ، آنهم با درک کم خودم نظرمو میگم و برای آگاهیه اذهان عمومی پخشش میکنم شاید موثر باشه !! شاید بهتر بگم شدم صفحه حوادث !!!
اما خوشحال میشم که وبلاگمو حداقل کسانی میخونن که به نوعی زخم خورده این قشرن ، شاید موفق شدم خدا را چه دیدی اما اگه نشم هم حداقل کاری که تونستم بکنم اینه که 4 نفر دیگه این مطالب را بخونن و به سرنوشتی مشابه دچار نشن .
در مورد نیاز صنعت حمل و نقل به رانندگان ، هیچ شکی نیست اما چگونگیه بکار گیری و موارد مربوط را توی پست های قدیمی گذاشتم که اگه توی حوصله شما سرور گرامی بگنجه قابل رویته !! که یکی از عقده های دل من همینه !! بهر حال تفکرم اینه که دارم زکات دانسته هامو پرداخت مینکم " امیدوارم به ثمر بشینه

مهرسا پنج‌شنبه 2 مرداد 1393 ساعت 15:02 http://www.comment-bomb.blogfa.com/

سلام،تولدش مبارک ،ایشالا که آینده ی خوب و خوشی در انتظارش باشه و عاقب بخیر بشه

سلام مرسی ممنون

نادم پنج‌شنبه 2 مرداد 1393 ساعت 14:18 http://aziiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiizam.blogsky.com

بالاخره روزی می رسد که احساس می کنی تَن ها، تنهایی ات را پُر نمی کنند...

روزی که حرفهایت را هیچکس نمی فهمد...

روزی که غمهایت روی دلت تلنبار می شود...

روزی که دلیلی برای شاد بودن نداری...

درست همان روز... همان روز یادت باشد کسی هست که بیشتر از همه دوستت دارد!

حتی حرفهای نگفته ات را می شنود!

همیشه آغوش مهرش گشوده است تا مأمن تنهایی ات شود!

همیشه شانه هایش به اندازه همه غصه هایت جا دارد!

کسی که در همین نزدیکی است... از همه نزدیک تر!

فقط کافی است سر بلند کنی...


ان... همیشه زندگی سراسر شور و نشاط داشته باشید

مارال پنج‌شنبه 2 مرداد 1393 ساعت 12:04

باسلام.بابت تولد عزیزتان تبریک عرض میکنم.
غرض از مزاحمت کامنت یکی از خوانندگان بود که شما در چند پست قبل مطرح کردید.مدتی بود که دنبال واژه راننده اتوبوس برای شناخت بیشتر این قشر(حتی رانندگان ماشین سنگین و هر واژه ای که به نحوی به این شغل مرتبط باشد بطوریکه از شخصیت و درون این گروه آشنا شوم)در دنیای مجازی بودم و متاسفانه به جز وبلاگ شما چیزی پیدا نکردم.و گاهی سر میزدم مطلبی که واقعا من رو میخکوب کرد کامنت این خانم و شباهت بسیار زیاد ایشان با آنچه بر سر من رفته میباشد.من هم بخاطر دیدی که نسبت به قشر راننده داشتم حتی الامکان ازین وسیله استفاده نمیکردم تا اینکه به اجبار از ترمینال آژانتین سفری رفت و برگشت با یک اتوبوس داشتم که در همان لحظه اول احساس کردم دید من اشتباه بوده.راننده ای فوق العاده مودب و شیک پوش و ورزشکار و....متاسفانه ارتباط ما شروع شد و ...قصد توجیه حماقت خودم به عنوان یک زن تحصیلکرده و از قشر بالای اجتماع که دل به یک راننده که اصلا نتوانست ذات درونی این فرد را بشناسد و بخاطر شدت علاقه (بخاطر ظاهر فریبی ایشان)بستم را ندارم.قصد تحقیر این قشر را هم ندارم.اما الان که به خاک سیاه نشسته ام و هرچه داشته ام دو دستی تقدیم ایشان کرده ام میخواهم بگویم این قشر غیر قابل اطمینان ترین اقشار هستند.شعور و سواد کم بیشتر کسانیکه که نتوانسته اند درس بخوانند و جز اینکار هیچ منبع درآمدی ندارند دلیل این موضوع میباشد.ادبیات خاص این قشر منش این افراد و...
زندگی راحتم را بخاطر دروغ و اینکه تصور میکردم در حال کمک به همسر آینده ام هستم(وعده ازدواج و التماسهای مکرر ایشان برای رضایت من)به گندابی تبدیل شده که بخاطر بی پولی و نداری روزهای بسیار سختی میگذرانم تا ایشان با پول من و امثال من که به گفته خودش "میخواستی نبخشی"دل دختران دیگری مثل من را ببرد.
یقین دارم شما هم این گفته ها را قبول دارید و برای همین خودتان را ازین قشر جدا کرده اید.
هرچند وجود این افراد برای حمل و نقل کشور بسیار حیاتیست که موضوع دیگری است.اما اکثر این افراد کثیف که به حمد خدا جا خواب سیار هم دارند و دلباخته بسیار!!!باعث ننگ تعداد انگشت شمار همکاران انسان خود(که من در این مدت سه سال درگیری با ایشان ندیدم)شده اند.
اگر از این خانم آدرس ایمیلی داشته باشم بسیار بسیار ممنون میشوم .شاید با یک همدرد آرامتر شوم.

سلام بارها گفته ام و باردگر میگویم...
خواهر خوب من بعضی از مشاغل تو چشمن یعنی زیاد دیده میشن خوب نباید به این زودی دل داد !!!
یکی از مشکلات جامعه ما عدم پایبندی به سنت هاست چرا که اگه میخواستیم و میتوانستیم به خود بقبولانیم که بزرگترهای ما بیشتر از ما درک موضوعات را دارند و ابتدا به ساکن هر حرکتی در این خصوص را با روش انها دنبال میکردیم مطمئنا مشکلات کمتری پیش رو داشتیم!!1
نمیخوام وارد جزئیات بشم که خودمو صاحب نظر نمیدونم ولی در این خصوص حاضرم با سند و مدرک شهادت بدم بین رانندگان هستند بسیاری از آدمهای شریف که با عرق جبین و صد تا دنده یه غازی عوض کردن دارن آبرو مندانه زندگی میکنن و دارای خانوداه ای هستند ، که شغل پدر مایه مباهاتشونه و باز هم صد البته که شما به همان اندکی که بیشتر توی چشمن برخورد کردین ، به هر تقدیر من کامنت شما را هم میزارم چون اون خانم محترم الان از خوانندگان این وبلاگ هستن اگر دلشون خواست میتونن با شما تبادل لینک داشته باشن .
در پایان :
تو گر پند خردمندان به جان و دل نیاموزی
زمانه آن پند را به سختی بیاموزد به تو روزی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد