دست نوشته های یک راننده اتوبوس

دست نوشته های یک راننده اتوبوس

ایجاد فضایی برای تبادل نظر، طرح مشکلات و آشنایی با شغل رانندگان
دست نوشته های یک راننده اتوبوس

دست نوشته های یک راننده اتوبوس

ایجاد فضایی برای تبادل نظر، طرح مشکلات و آشنایی با شغل رانندگان

حرفهائی که تو مخم دور دور میزنه

به نام یزدان پاک 

 

سلام 

 

بعضی وقتا خیلی حرفها و نگفته هاست که توی مخت دور دور میکنه اما همینکه میخوای بنویسیشون مثل فرمولها سر جلسه امتحان از مخت اثاث کشی میکنن اونم بدون آدرس  .  

بگذریم ، دنیا دنیای تغییرات و تحولاته ، هیچ چیز امروز ،مثل دیروزشون نیست ، خونه ها و فرم ساختشون ، اتومبیلها و امکانتشون ، خیابونها ، مدارس ، کارگاه ها ، پارک ها ، و هر چی بگی تغییر کرده و اما ؛ اما و ای کاش آدما و خلق و خوشون تغییر نمیکرد ، مرد ها ،، مرد میموندن و مرد ، میمردن ، زنها : زن میموندن ، کاش یه سری به آرشیو خودمون بزنیم یاد پدر بزرگا و مادر بزرگا رو زنده کنیم و ببینیم شیر و ذاتمون مال کجاست مردمونمون واسه چه چیزهائی احترام قائل بودن ، چه چیزهائی رو نادرست میدونستن ، چرا قدیما از کلمه خیانت کمتر استفاده میشد ؟ چرا تا یکی میمرد یا میخواست سفر دوری بره تعداد کسانی که واسه بدرقش ، بدرقه خودش ! نه واسه کلاس و رو کم کنی میومدن بیشمار بودن و الان همونا رنگ عوض کردن ؟ 

 

گفتمش نقاش را طرحی بزن از زندگی  

با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید 

گفتمش چون میکشی تصویر مردان خدا؟ 

تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید 

گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن 

عکس یک خنجر زپشت سر پی مولا کشید 

 

 

تا بعد...

نظرات 1 + ارسال نظر
تامای پنج‌شنبه 3 بهمن 1392 ساعت 21:54 http://tamaybano.mihanblog.com

نمی دانم چه بر سر کره خاکی امده هیچ چیز سر جایش نیست به گمان وقت وعده بزرگ نزدیک است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد