رانندگان بعد از سفر

به نام یزدان پاک 

سلام 

مطلب قبلی مربو ط به قبل از سفر رانندگان بود !!!  

این یکی مربوط به بعد از سفره !!!  

سلام حاجی(مالکو میگم) خیلی یخ سلام چه خبر هیچی حاجی تکمیل رفتیم با 5 تا صندلی خالی برگشتیم ... (البته اگه راست  گفته باشیم !!! )  مالک : مگه خواب بودی که خالی اومدی ؟ راننده: نه حاجی خبری نبود تو راهم کسی نبود ... 

راننده حاجی این لیست مخارج و حقوق ، مالک : حالا که پول ندارم بذار تا سرویس بعدی تو راه کار کن راننده : آخه حاجی مگه تو راه چه خبره مالک : من نمیدونم همینه که هست زود باش سوار شو برو تعمیرگاه فلان کارو داره انجام بده به حساب من نذاری ها من پول ندارم بگو خودم میارم راننده : آخه حاجی من از کجام بیارم بدم چرا منو درگیر میکنی  ؟ مالک : نرو همین طوری برو سرویس و خلاصه آخره داستان یا با اخراج راننده با کلی بدنامی تموم میشه یا راننده بخت برگشته تن به آنچه نمیخواد میده و خسته و کوفته میره خونه !!! 

راننده : سلام خانوم خانوم راننده : سلام اومدی ؟ چه خبر یعنی پول کجاس راننده با کمی دس دست کردن حاجی گفته هنوز حرفش تموم نشده زنگ خونه صداش درمیاد خانومش میگه صاحب خونس خودت جوابشو بده راننده بیچاره خیز میگیره جواب اونو بده تلفن زنگ میخوره دوباره خانومش میگه بقال سره محله خودت جوابشو بده انگاری میپائیدنش از راه برسه خلاصه بعد از کلی استراحت وتمدد اعصاب !!!!!!!!!!!!! میره حمام و آرایش ظاهری دوباره آماده میشه بره ترمینال !!!! 

من با دست نوشته هام قصد توهین به هیچ کسی را ندارم و نمیگم همه همینجورن اما هستن عزیزانی که درگیر این مسائلن چه میشود کرد دیگه ... 

تا بعد...