دست نوشته های یک راننده اتوبوس

دست نوشته های یک راننده اتوبوس

ایجاد فضایی برای تبادل نظر، طرح مشکلات و آشنایی با شغل رانندگان
دست نوشته های یک راننده اتوبوس

دست نوشته های یک راننده اتوبوس

ایجاد فضایی برای تبادل نظر، طرح مشکلات و آشنایی با شغل رانندگان

سعی در معاش

به نام یزدان پاک


سلام


در این هوا برای سنین حساس و بیماری های خاص ، بیرون رفتن خطاس !!!


چیزی با این معنی را بارها شنیده ایم ، هوای آلوده و ریه های تنگ شده ی شهر و تنگیه نفس رهگذرا ،، رهگذرهائی که به اجبار برای امرار معاش پا توی این ورطه میگذارند ، نمیخواهند ولی مجبورن ! رفتگری که  با ماسک و پلیسی با ماسکی دیگر !! زنی هن هن کنان با پلاستیکی به دوش و کارگری با کیسه سیمانی به بغل !! دست فروشی که بساط پهن کرده و مامور شهرداری که بساط جمع میکنه !!! 


ابر و باد و مه و خورشید و فلک ... هم که اصلا دیده نمیشن !!! و شعارهای تکراری و مقصرینی که هر کدام شاید کمتر از خود ما ، مقصر باشند و فقط مفسرن ،، تفسیر میکنن دلایلی را که خودمون ازبریم ، اما عالم بی عملیم و فقط دنبال مقصریم .


توی این بین اون افراد حساس و بیماران خاصن که شمع زندگیشون گاهی و هر از گاهی جلوی چشمانمان خاموش میشه !!!!!!


دیشب برای بار چندم رفتم پیش دکتر و بعد از کلی دعوا گفت ، داروهاتو که نخوردی و سیگار هم میکشی و ... پیش من اومدی چکار ؟؟ گفتم برای خریدن دارو ، نه فقط من ! خیلیا پولشو ندارن ، سیگارم میکشم راست گفتی آقای دکتر !!! اما نتونستم بگم آقای دکتر از صبح تا شب رو پاهات می ایستی برای مهره های کمرت زیان داره برای بلند کردن هر وزنه ی یک کیلوئی 720 کیلو روی هر کدام از مهره هات فشار میاد چرا روی پات ایستادی ؟؟؟ خوب منم راننده هستم ، نه اینکه راننده ها باید سیگار بکشن ، اما ساعتها پشت فرمونی و نداری مثلا آجیل بخوری ، نمیتونی به دلخواهت رفتار کنی !! درسته سیگارم نباید بکشی ولی لامصب از سیگار ارزونتر چی سراغ داری تا پشت فرمون خوابت نبره ؟ 


اینها همه توجیهی بیش نیست ، منم مثل همون افرادی که میدونن باید چکار کنن تا هوا آلوده تر نشه !! اما روی پلاکشونو مخدوش میکنن و میرن توی قلب و ریه ی همون سنین حساس و بیماران خاص ، منم مثل همه ی اونهائی که مفسرند و میدونند و نمیتونن کاری بکنند !!!

چکار کنم ، که هزینه ها بالاست و مجبورم به قیمت جان ، صرفه جوئی کنم !! شاید بپرسی با این صرفه جوئی داری سایه ی پدر را از سر بچه هات بر میداری !! مگر مشرکی ؟ پس خدا کجاست ؟ که توی نامسلمون اینطوری میگی ؟؟


برای 94/11/3 نوبت آنژیوگرافیه مجدد برای تعیین تکلیف برام زدند ، از همین جا از عزیزانی که مسافرم هستند و شاید قبل از اون تاریخ بهر دلیلی مثل خیلی از راننده ها که پشت فرمون از درد معاش ، به رحمت ایزدی پیوستند و چند نفری هم همراهش شدند حلالیت میخوام ، آخه مجبورم !!!

قبلا گفته بودم خواستم خودمو از کار افتاده کنم برام 27% از کارافتادگی زدند با حقوق بازنشستگی خودتون حساب کنید یعنی چقدر به امثال من میدن !!

بهر حال از امشب تا اون تاریخ برای همون درد معاش مجبور به کارم ، تو رو خدا منو امثال منو ملامت نکنید که مجبوریم !!


تا بعد...


پ ن : امروز خیلی دلگیر بودمو این نوشته را به حساب درد دلی بیش نگذارید .