دست نوشته های یک راننده اتوبوس

دست نوشته های یک راننده اتوبوس

ایجاد فضایی برای تبادل نظر، طرح مشکلات و آشنایی با شغل رانندگان
دست نوشته های یک راننده اتوبوس

دست نوشته های یک راننده اتوبوس

ایجاد فضایی برای تبادل نظر، طرح مشکلات و آشنایی با شغل رانندگان

همسفر به رویال سفر

به نام یزدان پاک


سلام


بعضی وقتها باید تعصب و علاقه را گذاشت کنار وقتی علاقه یکطرفه باشه ، خواستنه یکطرفه میشه عذاب !!

نه من عاشق نشدم ، دیگه باید مواظب پسرم باشم ، منظورم از خط بالا ، ترک شرکت همسفر بود ، وقتی جائی هستی که بود و نبودت فرقی نداره ، نباید خودتو پابندش کنی باید ، ببینی کجا الان به صلاحته ، بعد از جریانات بیماری و مواردی که کم و بیش در جریانش بودین ، برگشتم همسفر برای کار و امرار معاش ، اما یا من خیلی انتظارم بالاست !!!! یا اوضاع دیه اونی نیست که قبلا بوده !! از مدیریت حاج حسین پرواس(ورپشتی) دیگه خبری نیست ، شرکت همسفر شده تبعیدگاهی برای رانندگان متعهد و دلسوز ، اما هر کسی ظرفیتی داره ، و مهمتر توانائیه محدودی ، من با توجه به اوضاعی که دارم توانائیه سابق را ندارم ، البته در حد وظیفه ، امور محموله را انجام میدم ، اما نمیتونم دستورات خارج از عرف و توانم را انجام بدم .

پس نیاز به جابجائی دیدم ، هرچند همینجا میگم که با این جابجائی موافق نیستم و به نتیجه اش هم امیدی ندارم ، اما نیاز بود ، تحمل بعضی ها سخت تر از خفت و خواری نیست !! به سایر دوستان و همکاران توهینی نمیکنم و اصلا قصدم این نبوده و نیست ، این موضوعی شخصی و کاملا سلیقه ای بوده و هست .

موقتا و یا شاید برای همیشه دارم به رویال سفر کوچ میکنم ، اینو قلبا میگم که فکرم هنوز توی همین شرکت همسفر جا میمونه ، اما با برخوردهائی که دیدم و انتظاراتی که داشتم ، مجبور به این جابجائی شدم  .

راستش دیگه حمل و نقل برام جذابیتی نداره و مثل خیلیا مثل یک شغل بهش نگاه میکنم ، خودمم که شدم آفتاب لب بوم ،، پس حساسیت بیش از حد ، حماقتی بیش نیست .

حاج حسین ورپشتی هم مدتیه دیگه مثل سابق نمیتونه به  شرکت برسه و این یکی از دلایل مخالفت های من به نوع و شیوه ی مدیریتی ایشان بوده و هست ، اما با تمام این احوال برای ایشان و مجموعشون آرزوی سرافرازی و پیروزی را دارم ، چرا که من هر جا باشم یه همسفری هستم .

تا بعد...