دست نوشته های یک راننده اتوبوس

دست نوشته های یک راننده اتوبوس

ایجاد فضایی برای تبادل نظر، طرح مشکلات و آشنایی با شغل رانندگان
دست نوشته های یک راننده اتوبوس

دست نوشته های یک راننده اتوبوس

ایجاد فضایی برای تبادل نظر، طرح مشکلات و آشنایی با شغل رانندگان

شهادتی بی مزه و از روی اجبار

به نام یزدان پاک


سلام


توی این دنیا معمولا همیشه و در همه جا برای اثبات حقانیت نیاز به شاهد داریم ، چرا که راستی و درستی کلا بی معنی شده و حرف راست را از کسی نمیشنویم حتی از خودمون !!!


اما شهادتی که میخوام بگم مربوط به اثبات نیست ، حقایقی هستند که میبینیم و قدرت تغییر آن را به هر دلیل نداریم . اموری هستند که شاهدشونیم و انجام میشن ، بدون اینکه کمترین تغییر را متحمل بشوند !!تولد ، آیا میشه از زاد و ولد جلوگیری کرد ، اگر باروری را از جامعه ی بشری حذف هم بکنیم ، در نباتات و جانواران همچون برنامه ی تکراری شاهد آن خواهیم بود که البته کلی هم خوش میگذره و خوبه !!!!

اما بازم منظورم این شهادت نبود ، رفتن و به دیار ابدی پیوستن یعنی مردن ، حالا مردن ها هم توی دنیای امروز رنگ و بوی مختلفی دارند و  و به نسبت محل فوت اسمش فرق میکنه ، اگه اهل داعش باشی به هلاکت میرسی ، اگه جزو جبهه های موافق باشی شهید میشی ، اگه مثل من آدم معمولی باشی و کسی را توی این دنیا نداشته باشی ، فوت میکنی و به زبان ساده تر میمیری ، و اما آیا واقعا تعابیری که استفاده میشه صحیح و به جا هستند ؟

واقعا تعریف مشخصی برای معنیه زندگانی نیست هر کس از ظن خود شد یار من !!!! هر کس با ، روش خودش تفسیر میکنه حتی همون علامه های دهری که میپندارند که علامه دهرن ،،، اما رای به منفعت عده ی قلیلی میدن و عموم جامعه را در بر نمیگیرن ، از این آسمون ریسمون بافتن ها که بگذریم ، تا به امروز شاهد فوت خیلی از فامیل و دوستان و آشنایان بوده ام ، اما مرگ بعضی بیشتر و عمیق تر تاثیر گذارند ، مثلا همین اواخر همکار قدیمی محمود حاتمی به دیار ابدی شتافتند ، خوب مرگ ایشون برام ناراحت کننده بود ولی از اونجائی که مدتی بود به دلایل مختلف از جمله غیبت من بخاطر عمل جراحی همدیگه را ندیده بودیم و بعد از مراجعت از استراحت متوجه مرگ اون مرحوم شدم ، کمتر از سفرابدیه دوستمون سیامک سهیلیان متاثرم کرد ، مخصوصا که مرگ سیامک مثل خیلی از مرگ های جدید بعلت بیماری سرطان و نبودن توان مالی و متعاقبش ، نبود امکانات برای همه ی مردم پیش اومده ، حالا اگه سیامک راننده نبود و مثلا اهل !!! یکی از این ارگانهای  رنگارنگ بود یا اصلا مبتلا نمیشد !! یا اگه میشد حداقل چند سالی فرصت استفاده ی بیشتر را داشت ،، هرچند گفته میشه مرگ حقه و شتریه که در خونه ی هر کسی میخوابه ولی برای فقرا معمولا زودتر و برای اهل دنیا و آخرت برای بهره بردن از فیوضات کاملا دنیوی و نهایتا اخروی دیر تر حادث میشه !! مثال این جمله به وفور بین سران موجوده و نیازی به اسم بردن های تکراری و دردسر ساز نیست .

سیامک سهیلیان ، حدود یکماه قبل پی به بیماریه مهلکش میبره ، و حدود یک هفته پیش هم بدون اینکه مجال درمان داشته باشه رخت سفربر بسته و ابدی شد ، حالا چون اون مرحوم راننده و از قشر عام مردم بود نه اسمی ازش برده میشه ، نه قطعه ای هست که هرچند توی دنیا جاده نشین بود لاقل مابقیه زندگیش یه جای خوش مکان دفن بشه !!! نه برایش ختمی آنچنانی گرفته شد و نه از ارگان و نهادی خونوادش حمایت خواهند شد ، خونواده ای که تازه اول بدبختی ها و دردسرهاشونه !!!

به راستی ، حکومت داری یعنی این ؟ معنی مساوات و عدالت و حقوق شهروندی و ... یعنی این ،،، ؟ 

 اما ...

تا بعد...



سیامک جان برادرم ، راحت بخواب که شاید بشه گفت از نامردی ها راحت شدی روحت شاد ، شاید کسانی که توی عمر کوتاهت به تو ظلمی کردن با دیدن این عکس شاید و بازهم شاید شرمنده ، فقط شرمنده بشن و به راه بیان .

و من و امثال من هم که درگیر جریان این طغیان زندگی شدیم فقط و فقط از روی اجبار شاهدیم ، باور کن که از روی اجبار شاهدیم .