دست نوشته های یک راننده اتوبوس

دست نوشته های یک راننده اتوبوس

ایجاد فضایی برای تبادل نظر، طرح مشکلات و آشنایی با شغل رانندگان
دست نوشته های یک راننده اتوبوس

دست نوشته های یک راننده اتوبوس

ایجاد فضایی برای تبادل نظر، طرح مشکلات و آشنایی با شغل رانندگان

مافیای کوکائین چی میگه ؟؟

مارادونا مدتی به خاطر افسردگی پس از ترک اعتیاد در بیمارستان بستری بود، وقتی مرخص شد حرف قشنگی زد:
اونجا دیوانه های بسیاری بودند، یکی میگفت من چه گوارا هستم همه باور می کردند، یکی می گفت من گاندی ام، همه قبول می کردند و... 
من گفتم مارادونا هستم
همه خندیدند و گفتند:
هیچکس مارادونا نمیشه!
من خجالت کشیدم که چی به سر خودم آوردم.
در این دنیا غرور دمار از روزگار آدم درمی آورد و دقیقا گرفتار چیزی می شوی که فکر می کنی هرگز به دامش نخواهی افتاد.
مراقب خودتان باشید؛ برگها همیشه موقعی می ریزند که فکر می کنند طلا شده اند!

نظرات 1 + ارسال نظر
hiro شنبه 22 آذر 1393 ساعت 23:00 http://manensanhastam.blogfa.com/

خیلی قشنگ بود.

آهنگ وبلاگتون خیلی قشنگه :

مثه عصر پاییزیه رنگ و رومون
واسه خییا خاطره س آرزومون

روح این خواننده با احساس قرین رحمت

سلام ممنونم که به وبلاگ خودتون سر زدین
بله آهنگ زیبائیه و به پیشنهاد یکی از خوانندگان وبلاگ انتخاب شده
خدا رحمت کنه آقای پاشائی را

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد